۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه

این وضع با دوام نیست

تجربه تاریخی می گوید چنین وضعیتی از علائم خبردهندۀ تغییرات غیرقابل پیش بینی، پایان یک دوره و شروع دوره ای تازه در زندگی یک جامعه است. نه به این دلیل که فقط میان هنجارهای جامعه و هنجارهای مسلط، ناسازگاری و نبردی عمیق و دائمی در جریان است، بلکه به این خاطر که هنجارهای مسلط قادر به پوست اندازی و تطبیق خود با معانی جدید اجتماعی و ارزش های جدید جامعه، به ویژه ارزش های بخش جوان آن نیستند.

 

چرا این وضع با دوام نیست؟

سردار پاسدار بهمن کارگر معاون اجتماعی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران گفته است که جمع آوری تجهیزات ماهواره با جدیت دنبال خواهد شد و نیروی انتظامی در این خصوص به هیچ وجه کوتاه نخواهد آمد.

معاون اجتماعی نیروی انتظامی همچنین گفته است که آب بازی های اخیر جوانان در پارک های کشور نیز اقدامی سیاسی و حساب شده برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی و شکستن هنجارهای حاکم بر کشور بوده است. او همچنین تأکید کرده است که در زمینۀ حفاظت از هنجارهای اسلامی حاکم بر کشور اقدامات امنیتی برای رعایت پوشش اسلامی در معابر عمومی در هر چهار فصل سال با قدرت اجرا می شود.

این اولین بار نیست که مقامات انتظامی و سیاسی کشور آب بازی یا شبکه های تلویزیونی ماهواره ای را تهدیدی امنیتی یا اقدامی سیاسی علیه "نظام مقدس اسلامی" تلقی می کنند.

سردار پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، فرماندۀ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، هفتۀ گذشته بار دیگر مدعی شد که شبکه های تلویزیون ماهواره ای "اتاق فکر" دشمنان جمهوری اسلامی و تهدیدی امنیتی علیه نظام سیاسی حاکم بر کشور هستند.

با این دست سخنان، اما، مسئولان دولتی شکنندگی نظام سیاسی حاکم بر کشور را به نمایش می گذارند، زیرا، پیام مستتر و غیرمستقیم در این دست سخنان به مردم و به ویژه به جوانان این است که اگر یک لیوان آب در هوا یا به روی دوست خود بپاشید هنجارها یا در واقع بنیادهای نظام سیاسی مسلط بر کشور را لرزانده یا زیر سئوال برده اید. در چنین تلقی‌ای، کم اهمیت ترین اقدام غیرمعمول مصداق هنجارشکنی می شود و همزمان هنجارهای نظام سیاسی به اموری پیش پاافتاده تنزل می یابند.

چنین تنزلی اعتراف ناخواسته به این حقیقت است که کلیت نظام سیاسی و ارزش های آن آنقدر سست و بی مایه شده که با یک لیوان آب فرو می پاشد و متولیان امور آگاه از چنین شکنندگی و ضعفی هر رفتار پیش پاافتاده‌ای را از سوی افراد جامعه اقدامی امنیتی و طرحریزی شده از سوی دشمن تلقی می‌کنند و در نهایت آحاد جامعه را دشمن و خود را در تهدید دائمی از سوی آن تصور می کنند.

جنگ تنها طریقۀ رفتار با دشمن است و دشمن خواندن یک جامعه تشویق آن به جنگ مرگ و زندگی با خویشتن است. تجربه تاریخی می گوید چنین وضعیتی از علائم خبردهندۀ تغییرات غیرقابل پیش بینی، پایان یک دوره و شروع دوره ای تازه در زندگی یک جامعه است. نه به این دلیل که فقط میان هنجارهای جامعه و هنجارهای مسلط، ناسازگاری و نبردی عمیق و دائمی در جریان است، بلکه به این خاطر که هنجارهای مسلط قادر به پوست اندازی و تطبیق خود با معانی جدید اجتماعی و ارزش های جدید جامعه، به ویژه ارزش های بخش جوان آن نیستند.

درچنین مواقعی هر سخن نسنجیده و هر تصمیم نابخردانه از سوی مقامات، خود می تواند بهترین آموزگار ناراضیان در ادامۀ سرپیچی با پیش پاافتاده ترین رفتارها باشد. آنهم به این دلیل ساده که مثلاً نمی توان از نوشیدن و پاشیدن آب جلوگیری یا به زور از گردش آزادانۀ اطلاعات در عصر انقلاب اطلاعاتی جلوگیری کرد. بالعکس، فشارها و تهدیدها بعضاً خود به پیچیده تر شدن فنون و شیوه های غیرقابل کنترل دسترسی به اخبار و اطلاعات کمک می کنند.

خلاصه اینکه، پایدارترین نظام های سیاسی آنهایی هستند که بیشترین قابلیت را در تطبیق با شرایط و تغییرات جهان پیرامون از خود نشان می دهند. راز بقا و استمرار زندگی چه در طبیعت، چه در جامعه و تاریخ و چه در رشد دانش و آگاهی در همین ظرفیت تطبیق و سازگاری، در تلاش پیوسته برای سازگاری و تطبیق خود با تغییرات به وقوع پیوسته نهفته است.

خوب که بنگریم مشکل بزرگ مقامات در ایران در تقدیس نظام سیاسی مستقر، در مقدس جلوه دادن آن نهفته است. زیرا، موجود مقدس شده را نمی توان زیر سئوال برد یا در خصوص آن پرسش و تردید کرد و موجودی که هیچ پرسش و تردیدی را نپذیرد خود را همزمان به ناتوانی در تطبیق و تغییر و در نتیجه به شکستی از قبل اعلام شده محکوم می کند.

نتیجۀ نهایی این وضعیت این است که امور مقدس از محتوا خالی می شوند، خروج از دین به امری رایج بدل می گردد و متولیان مذهب و در بدو امر روحانیان حرمت و اعتبار خود را از دست می دهند.

آیا این اتفاق رُخ نداده است؟

هیچ نظری موجود نیست: