۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

انگل و بیمار تویی ، میکروب و ناپاک تویی

خس و خاشاک تویی ، دشمن این خاک تویی

انگل و بیمار تویی ، میکروب و ناپاک تویی

آب منم ، سبز منم ، واکسن تو ،  پاک منم

چرک تویی ، خدعه تویی ، فتنه و آفات تویی

زور تویی ، کور تویی ، منقل و تریاک تویی

شور منم ، نور منم ، زنده و چالاک منم

راه منم چاه تویی ،  کوه منم کاه تویی

عاقل و فرزانه نیی ، رهبر دیوانه تویی

ننگی و داغی و دغل ، تازی و ضحاک تویی

چه زنده ام چه کشته ام ، کاوه ی این خاک منم

یاور این خاک منم ، صاحب این خاک منم

حامد یکی از تنهاترین زندانیان سیاسی

حامد ام اس دارد، تنهاست و درحال مرگ است، ما او را فراموش کرده‌ایم ...

فیس بوک حمایت از حامد:  http://www.facebook.com/pages/Free-Hamed-Rouhinejad/155524097814672

پتیشن حامد: http://www.gopetition.com/petition/40044.html

پدر حامد روحی نژاد در مصاحبه اخیر با کلمه که چند روز پیش انجام شد : پسرم در حال مرگ است، در ماه های اخیر حکم زندان در تبعیدش اجرا شده و از زندان اوین به زندان شهر زنجان منتقل شده است .اما این تبعید برای حامد بسیار زجر آورتر از دیگر زندانیان است .چرا که او به بیماری ام اس مبتلاست . حامد وقتی در زندان اوین بود با کمک دوستان و هم بندانش در بند ۳۵۰ با بیماری سختش کنار می آمد . آنها دستش را می گرفتند و برای بهبود حالش هر کاری می کردند.او را به حمام و هواخوری می بردند .اما با این وجود پزشکان بارها هشدار داده بودند که نگهداری او در این وضعیت در زندان اوین خطرناک است . اما با وجود این هشدارها و در میان بهت و تعجب همه از جمله ما حالا او به زندان شهر زنجان ،در جایی به اسم اردوگاه منتقل شده است . زندانی که فاقد کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی است، او در حال مرگ است و با این وضعیت بیش از یک ماه در این زندان دوام نمی آورد، من از مردم از گروه های حقوق بشری میخواهم به حامد کمک کنند.

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

در نامه خانواده های زندانیان سیاسی تاکید شد

وعده هاشمی برای احقاق حقوق زندانیان از طریق رهبری، به نتیجه نرسیده است

 

چکیده : در روز ولادت رضای آل محمد(ص) اعلام کنیم که ما از این حکومت اسلامی که دستگاه قضایش بیگانه با اسلام عمل می کند و مسئولینش به تعهدات و مسئولیت های خود در برابر مردم که ولی نعمتند، عمل نمی کنند و به دلیل همه مظالمی که بر ما و عزیزانمان می رود، رضایت نداریم. و در پیشگاه حضرت احدیت شهادت می دهیم که این بندگان بر کرسی دو روزه قدرت نشسته حق الناس را فروگذاشته و ادعای پرداختن حق خدای خویش دارند.

 

خانواده‌های زندانیان سیاسی تاکید کردند که وعده هاشمی برای احقاق حقوق زندانیان از طریق رهبری، به نتیجه نرسیده است

جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی با ارسال نامه‌ای به رئیس مجلس خبرگان، از او به خاطر شنیدن درددل خانواده زندانیان در دیدار ماه گذشته تشکر کردند.

به گزارش کلمه، خانواده‌های زندانیان در این نامه با اشاره به وعده هاشمی در جلسه ماه گذشته مبنی بر اینکه از طریق رهبری خواسته‌های این خانواده‌ها را پیگیری می‌کند، تاکید کردند که غیر از مرخصی دو سه روزه داود سلیمانی و یک نفر دیگر، هیچ‌یک از مسائل مطرح شده در آن جلسه به نتیجه نرسیده است.

در نامه جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی همچنین آمده است: در روز ولادت رضای آل محمد(ص) اعلام کنیم که ما از این حکومت اسلامی که دستگاه قضایش بیگانه با اسلام عمل می کند و مسئولینش به تعهدات و مسئولیت های خود در برابر مردم که ولی نعمتند، عمل نمی کنند و به دلیل همه مظالمی که بر ما و عزیزانمان می رود، رضایت نداریم. و در پیشگاه حضرت احدیت شهادت می دهیم که این بندگان بر کرسی دو روزه قدرت نشسته حق الناس را فروگذاشته و ادعای پرداختن حق خدای خویش دارند.

 

متن کامل این نامه که نسخه‌ای از آن در اختیار خبرنگار کلمه قرار گرفته، در ادامه آمده است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیة الله هاشمی رفسنجانی

رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان

با سلام و احترام

بدین وسیله ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات ۸۸ که روز سه شنبه مورخ سی شهریورماه مصدع اوقات شدیم، ضمن تبریک میلاد فرخنده ثامن الحجج علی بن موسی الرضا خدمت حضرت عالی و هم وطنان عزیزمان، مراتب سپاس خود را از آن ملاقات که تاحدی موجب دلگرمی ما و فرزندانمان و از سوی دیگر حرص و کینه بیشتر نااهلان و نامحرمان نوخواسته خشونت طلب شد، اعلام می داریم.

همان گونه که در جلسه حضوری خدمتتان عرض کردیم ما سعی می کنیم توقعات و انتظاراتمان را از رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس مجلس خبرگان رهبری با توجه به شرایط موجود تطبیق داده و تعدیل کنیم اما در عین حال موقعیت های استراتژیک سیاسی حضرتعالی از یک سو و ریشه و نسبتتان با انقلاب اسلامی و بنیان گذار گرانقدر جمهوری اسلامی ایران، هم چنان امتیازات برجسته ای را که می توان با اتکاء به آن از حقوق اساسی ملت حمایت و پشتیبانی کرد به رخمان می کشد.

 

جناب آقای هاشمی

ما بسیار سپاسگزاریم که شما در آن ملاقات حضوری مانند پدری دلسوز به درددل فرزندان خدمتگزاران و رزمندگان و مدیران خدوم دیروز که اینک جسمشان رنجه بندگران ستم است و روحشان در حال تعالی بیشتر، گوش سپردید و نیز برای مصائبی که بر والدین و همسران دانشجویان و روزنامه نگاران متعهد دربند می گذرد افسوس خوردید و از به بندکشیدن وکلای متعهد و آزاده مسلمان ابراز حیرت و تأسف نمودید و برای همه ما از درگاه خداوند متعال صبر و امید و استقامت طلب کردید. و تأکید کردید که آزادی و عدالت از مهمترین اهداف در نظام جمهوری اسلامی است و قطعاً برخی کاستی‌ها مانع از رسیدن به این اهداف والا نخواهد بود..

شما فرمودید برای این که پیگیری خواسته های ما از طریق مأموران نتیجه عکس ندهد، آن ها را از طریق رهبری پیگیری می کنید و امیدوار بودید که به نتیجه برسد. اینک نزدیک به یک ماه از آن ملاقات امیدوارکننده می گذرد و متأسفانه باید گفت جز موافقت با مرخصی دو سه روزه آزاده ایثارگر، استاد معارف، دکتر داود سلیمانی، و مرخصی یکی دیگر از آزادگان دربند، هیچ یک از مسائل مطروحه در جلسه به نتیجه نرسیده است. و در مواردی چون اجرای حکم زندان در تبعید دانشجویان ستاره دار محروم از تحصیل دقیقا به عکس عمل شد. و باید به استحضار برسانیم هنوز تاجزاده و نوری زاد پس از گذشت دوماه از بازداشت مجددشان، در قرنطینه اند و به بند ۳۵۰ منتقل نشده اند و زندانیان این بند نیز هم چنان در محرومیت مضاعف از حقوق اولیه شان به سر می برند مواردی چون قطع تلفن و محدودیت ملاقات ها و عدم دسترسی به کتب و جزوات تخصصی مورد نیاز و امکانات تخصصی پزشکی و مرخصی و حتی امکاناتی که در رژیم پهلوی از زندانیان سیاسی مضایقه نمی شد، از شاهکارهای دستگاه قضائی ماست که تحت فشار مقامات امنیتی و سپاه اعمال می شود و زندانیان دیگر بندهای امنیتی و بند نسوان و رجائی شهر نیز دست کمی از آنان ندارند.

نکته پایانی سخنان شما این بود که رهبری پیش از این درمورد اعمال قانون و رسیدگی سریع تر به پرونده ها و دادن حقوق زندانیان دستوراتی را صادر کرده بودند که امروز هم می تواند در حل مشکلات مؤثر باشد. ما امیدوار بودیم آن جلسه ملاقات و طرح مشکلات زندانیان سرفراز ما و خانواده هایشان که کاملا مستند شد، به عنوان مشتی از خروار بی قانونی ها و بی عدالتی ها و مظالمی که باید به آن رسیدگی شود، مورد توجه و اعتنا قرار گیرد. اینک پس از گذشت نزدیک به یک ماه از آن ملاقات برخود واجب دیدیم ضمن تشکر و ابراز قدردانی از وقتی که مصروف شنیدن آلام ما نمودید بار دیگر در روز ولادت رضای آل محمد(ص) اعلام کنیم که ما از این حکومت اسلامی که دستگاه قضایش بیگانه با اسلام عمل می کند و مسئولینش به تعهدات و مسئولیت های خود در برابر مردم که ولی نعمتند، عمل نمی کنند و به دلیل همه مظالمی که بر ما و عزیزانمان می رود، رضایت نداریم. و در پیشگاه حضرت احدیت شهادت می دهیم که این بندگان بر کرسی دو روزه قدرت نشسته حق الناس را فروگذاشته و ادعای پرداختن حق خدای خویش دارند. والله بکل شیء علیم.

خداوند به شما توفیق و به ما صبر و استقامت افزون تر عطا فرماید.

۲۷/۷/۱۳۸۹

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی

والسلام

 

منبع سايت کلمه:

http://www.kaleme.com/1389/07/27/klm-35720

امام علی (ع) هرگز اجازه نداد استقبال كنندگانش به دنبالش بدوند.

امام علی (ع) هرگز اجازه نداد مستقبلین به دنبالش بدوند. او صریحا به اهالی شهر انبار اعتراض کرد که به شیوه شاهان ایران به استقبال و بدرقه من نیائید و دنبال مرکب من ندوید. وقتی امام علی علیه السلام به شهر انبار وارد شد، مردم شهر از مرکب های خود پیاده شدند و پیشاپیش امام دویدند. امام با عصبانیت فرمود: این چه کاری است که انجام می دهید؟ گفتند: یکی از عادت های ماست که به وسیله آن، حاکمان خود را گرامی می داریم. امام فرمود: وَ اللّه ِ ما یَنْتَفِعُ بِهذا اُمراءُکُمْ وَ إنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلی اَنْفُسِکُمْ فی دنیاکُمْ وَ تَشُقُّونَ بِه فی آخِرَتِکُمْ وَ ما اَخْسَر المَشقَّةَ وَراءَهَا العِقابُ وَ اَرْبَح الدَّعَةَ مَعَها الاَمانُ مِنَ النّار. به خدا قسم، امیران شما از این کار چه سودی می برند؟ (سودی نمی برند) شما خودتان را در دنیایتان و آخرتتان به زحمت می اندازید. و چه زیان بار است، زحمتی که به دنبالش عذاب باشد و چه سودمند است، آسایشی که به همراه دوری از آتش باشد.

این رفتار، فتنـــــــــــــــه برای حاکم و ذلت برای مؤمن است

فریاد امام علی (ع) بر سر پیاده‌ای که دنبال رکاب او می‌دوید:

این رفتار، فتنـــــــــــــــه برای حاکم و ذلت برای مؤمن است

 

چکیده : در نگاه امام علی (ع) کرامت و عزت آدمی تا آنجا پیش‌بینی می‌شود که در کنار حاکمان نباید عزت و کرامت آدمی کاسته شود، و تواضع حاکمان تا آنجا پیش‌بینی شده که نباید میان مردم این برتری به شکل سوار بر مرکب محسوس گردد./ ای کاش عالمان دین و سخنگویان مذهب، به جای طرح بعضی روایت‌های نه چندان درست و احیاناً عقل‌گریز و یا عقل‌ستیز، گفتارهای اخلاقی را که درکنترل قدرت و مهار دیو استبداد تاثیر دارد، ذکر می‌کردند.

 

کلمه- گروه سیاسی: یکی از شعارهای مردم مسلمان ایران  در انقلاب اسلامی، تشکیل «حکومت عدل علی» بود. چنین آرمانی، در سه دهه گذشته همواره مدنظر کسانی که معتقد به باقی ماندن در خط اصیل انقلاب بوده‌اند، مانده است و معتقدان واقعی به امام (ره) و انقلاب، همچنان هر تغییر و تحولی را با آن سنجیده و هر گفتار و رفتاری از سوی مسئولان حکومتی را با موازین و مقیاس‌هایی که علی‌بن ابیطالب به دست می‌دهد، مقایسه می‌کنند.

 

رابطه انسانی، ایمانی، اخلاقی و قانونی بین حکومت و مردم، یکی از مهمترین جنبه‌های مدل سیاسی حکومت امام علی (ع) است که در بسیاری از ابعاد آن، به خصوص در بعد مراعات حقوق و حفظ کرامت انسان‌ها، امام آنچنان واضح و صریح سخن گفته است که جای هیچ تفسیر و تأویلی برای توجیه تخلف از این جنبه‌ها باقی نمی‌ماند.

 

اما از آنجا که هر بار این مقایسه‌ها تکرار می‌شود، با کمال تأسف، در می‌یابیم که فاصله آن مدل آرمانی با واقعیت امروز، روز به روز بیشتر می‌شود، بازخوانی همیشگی و چندباره رفتار امام علی (ع) به عنوان حاکم نمونه اسلامی با مردم، و آموزه‌های سیاسی و اجتماعی برآمده از آن ضروری است.

 

آنچه در ادامه می‌خوانید، یادداشتی کوتاه اما گویا از حجت‌الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی است که به موضوع رابطه حاکم و مردم از نگاه امام علی (ع) می‌پردازد و خطرات تحقیر مردم از سوی حاکم و رواج یافتن چاپلوسی و تملق را از زبان مولای متقیان بیان می‌کند. این یادداشت از وبلاگ «نگاشته‌ها» نقل شده است.

 

* * *

عنوان این یادداشت (فتنه حاکم و ذلّت مؤمن) برگرفته از کلام امیر مؤمنان حضرت علی‌بن ابیطالب است. سیره‌نویسان اصل داستان و روایت را چنین آورده‌اند: روزی حضرت (ع) از جایی به جایی سوار بر مرکب در حرکت بود؛ یکی از یاران، در حالی که پیاده بود، امام را همراهی می‌کرد. حضرت چون کسی را در رکاب خود دید، فرمود:

 

ارجع فان مشی مثلک مع مثلی فتنه للوالی ومذلت للمؤمن : برگرد، چرا که راه رفتن مثل تو با مثل من، فتنه برای حاکم و ذلّت برای مؤمن است. (نهج البلاغه / کلمات قصار ، شماره ۳۳۲)

 

در نگاه امام علی (ع) کرامت و عزت آدمی تا آنجا پیش‌بینی می‌شود که در کنار حاکمان نباید عزت و کرامت آدمی کاسته شود، و تواضع حاکمان تا آنجا پیش‌بینی شده که نباید میان مردم این برتری به شکل سوار بر مرکب محسوس گردد. مهمترین نکته اخلاقی که در روایت فوق به چشم می‌خورد، نکوهش تملق و مداهنه است؛ تملق و چاپلوسی در نگاه اسلامی، هم به شکل قول و هم به شکل عمل، به شدت نکوهیده و مذموم است.

 

طبیعت آدمیان به گونه‌ای است که از تعریف و تمجید احساس غرور و برتری می‌نمایند، به ویژه اگر صاحب قدرت باشند. بر همین اساس، پیامبر بزرگ اسلام فرمود:

 

احثوا التراب علی وجوه المداحین : به دهان چاپلوسان و مداحان خاک بپاشید.

 

صاحب کتاب کنز العمال روایتی به این مضمون آورده است: جماعتی از قبیله "بنی عامر" به محضر مبارک پیامبر (ص) وارد شدند. در خلال گفتار آنان با پیامبر، تملق و مداحی وجود داشت و رسول اکرم را بیش از حد ستایش کردند. پیامبر (ص) برآشفته شد و فرمود:

 

"سخن خود را بگویید ولی مواظب باشید که شیطان شما را به زیاده‌روی در کلام وادار نسازد."

 

یعنی خطر تملق به گونه‌ای است که ممکن است پیامبران را نیز به غرور بکشاند. لهذا در قرآن کریم در کنار آیاتی که در تعریف و بزرگواری و حسن خلق و تواضح پیامبر ص وجود دارد، آیاتی نیز عتاب‌گونه بر پیامبر نازل شده است:

 

ولو تقول علینا بعض الاقاویل. لاخذ نامنه باالیمین. ثم لقطعنا منه الوتین : اگر او سخنی دروغ بر ما بگوید ما او را با قدرت می‌گرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع می‌کردیم. (الحاقه / ۴۳)

 

یعنی خداوند پیامبر خود را در هنگام رسالت به شکل مطلق نگاه نمی‌کند و به او تذکر می‌دهد که اگر بر خلاف واقع سخن بگوید، با او برخورد می‌شود. ما بر این باوریم که عصمت پیامبران مانع خلاف‌گویی و غرورپذیری آنان است، و سلطه‌جویی و جباریت که از چاپلوسی به وجود می‌آید، در آنان وجود ندارد. اما آموزش آیات الهی این است که زبان عتاب و انتقاد بر زبان چاپلوسی و مداحی مقدم است، و تنها زبان انتقاد است که می‌تواند جلوی غرور و سرکشی را بگیرد.

 

هنگامی که امام علی را در راه صفین، در شهر انبار، بر اساس رسوم ایرانیان استقبال کردند، حضرت (ع) ناراحت شد و فرمود:

 

ما هذه الذی صنعتموه والله ما ینتفع بهذا امراءکم : این چه کاری است که می‌کنید؟ به خدا سوگند حاکمان شما از این‌گونه احترام گذاشتن‌ها سودی نبردند. شما در دنیا خود را به زحمت می‌افکنید و در آخرت نیز دچار عذاب می‌شوید، و چه سودمند است آسایشی که امان از جهنم در پی آن باشد. (نهج البلاغه / حکمت ۳۷)

 

پرهیز امام علی (ع) از عمل و القاب تملق‌گونه به حدی بود که آورده‌اند: در زمان خلیفه دوم در دادگاه در کنار مدعی قرار گرفت. خلیفه، امام را با کنیه صدا کرد و مدعی را با اسم. آثار ناراحتی و برافروختگی در سیمای حضرت ظاهر شد و فرمود: از آن جهت که در رفتارت نسبت به ما دو نفر عدالت رعایت نکردی، نگران شدم؛ زیرا او را با نام صدا کردی و مرا با کنیه و لقب "ابوالحسن" خواندی. ممکن است طرف دعوی نگران شود (ابن‌ابی‌الحدید، ج ۱۷، ص ۶۵)

 

ای کاش عالمان دین و سخنگویان مذهب، این مطالب و مسائل را در رسانه‌ها به کرات ذکر می‌کردند و به جای طرح بعضی روایت‌های نه چندان درست و احیاناً عقل‌گریز و یا عقل‌ستیز، گفتارهای اخلاقی را که درکنترل قدرت و مهار دیو استبداد تاثیر دارد، ذکر می‌کردند. آن اندازه که در کتب تاریخی و روایی اسلام، تملق و چاپلوسی در برابر والیان نکوهیده گشته، به این نکته مهم اخلاقی اما، در عمل، کمتر توجه شده است.

 

مولوی درباره خطر و آفت تملق (در مثنوی دفتر اول) می‌گوید:

 

لطف و سالوس جهان خوش لقمه‌ایست

کمترش خور کآن پرآتش لقمه‌ایست

 

آتشش پنهان ذوقش آشکار

دود او ظاهر شود پایان کار

 

از وفور مدحها فرعون شد

کن ذلیل النفس هوناً لاتسد

 

تا توانی بنده شو سلطان مباش

زخم کش چون گوی شو چوگان مباش

 

روانشناسان می‌گویند: "تملق و چاپلوسی در جایی رشد می‌کند که جایی برای اظهار نظر آزاد و انتقاد وجود نداشته باشد. هم جامعه و هم خانواده در بروز این رفتار مؤثرند."

 

سخن درستی است، زیرا تملقاتی که در زمان حکومت بنی‌امیه و بنی‌عباس در تاریخ به صورت شعر ضبط شده است، و آنان را به حاکمان مستبد بدل کرد، چنین چیزی در زمان حکومت علی کمتر دیده می‌شود. گروهی به نام غُلات پیدا شدند که نسبت به حضرت علی (ع) غلو می‌کردند و امام شدیدترین برخورد را با آنان داشت؛ و شاید شدت برخوردی که امام با غلاة داشت، با سران شرک و کفر در جنگهای زمان پیامبر نداشت؛ زیرا امام دانا بود که در دل تملق و غلو و مداحی، چه خطرهایی نهان است. به تعبیر مولوی، سالوس و خوشگویی برای مخاطب، نخست، خوش می‌نماید، ولی دود و آتش آن بعدها به خرمن بشریت می‌افتد.

 

منبع سايت کلمه:

http://www.kaleme.com/1389/07/27/klm-35657

به خاطر موکلانت، به خاطر وطن، اعتصابت را بشکن!

در جمع خانواده های زندانیان سیاسی عنوان شد:

زهرا رهنورد خطاب به نسرین ستوده: به خاطر موکلانت، به خاطر وطن، اعتصابت را بشکن!

 

چکیده : زهرا رهنورد به نسرین ستوده پیغام داد: با توجه به این‌که در این ایام، نه تنها زنان و مردان آزاده‌ی در بند زندان‌ها، بلکه موکلین شما و فرزندان خردسالتان و همسر بلندهمتتان و از همه مهمتر، وطن عزیزمان ایران، به وجود بانویی چون شما نیازمند است، از شما خواهشمندم به اعتصاب غذای خود خاتمه دهید.

 

زهرا رهنورد در سخنانی در جمع خانواده‌های زندانیان سیاسی از نسرین ستوده خواست اعتصابش را بشکند.

به گزارش خبرنگار کلمه، زهرا رهنورد خطاب به نسرین ستوده که از ۲۴ روز پیش در اعتصاب غذا به سر می‌برد، گفت: نسرین عزیز! شخصیت علمی، شجاع و حق‌طلبانه‌ی شما از شاخصه‌های زن ایرانی ست. شما با مقاومت خود در برابر زورگویان و اقتدارطلبان، دِین خود را به ارزش‌های متعالی ادا کرده و سرافرازی خود را نشان داده‌اید. در این میان، اقتدارطلبان نیز طعم تلخ ذلت و خواری خود را در مقابل یک زن حق‌طلب به خوبی چشیده‌اند.

رهنورد همچنین افزود: با توجه به این‌که در این ایام، نه تنها زنان و مردان آزاده‌ی در بند زندان‌ها، بلکه موکلین شما و فرزندان خردسالتان و همسر بلندهمتتان و از همه مهمتر، وطن عزیزمان ایران، به وجود بانویی چون شما نیازمند است، از شما خواهشمندم به اعتصاب غذای خود خاتمه دهید؛ تا هم‌چنان‌که روح و اراده‌تان قوی و شکست‌ناپذیر است، جسمتان نیز نیرومند بماند، تا همه با هم به پیشواز آینده برویم؛ آینده‌ای که بر تارک آن، آزادی، شادی، رفاه، برابری و دموکراسی می‌درخشد و در آن هیچ زندان و زندانی‌ای باقی نمی‌ماند.

لازم به ذکر است که نسرین ستوده، که وکیل بسیاری از زندانیان سیاسی یک سال اخیر بوده است، به دنبال بازداشت از سوی نیروهای امنیتی، از سوم مهر ماه اعتصاب غذا کرده و پیش از این هم نیروهای ملی- مذهبی، شیرین عبادی، بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی، و به ویژه گروه کثیری از فعالان جنبش زنان، خواستار پایان اعتصاب غذا و آزادی نسرین ستوده شده‌اند.

 

منبع سايت کلمه:

http://www.kaleme.com/1389/07/27/klm-35750

۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

مهم نيست که پيروز مي‌شويم يا نه مهم اين است که خدا با ماست

اصالت حركت، مستقل از نتیجه

در سال 1968 مسابقات المپیك در شهر مكزیكوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یكی از شگفت انگیزترین مسابقات دو در جهان بود.

دوندگان، قسمت آخر جاده را طی كردند و یكی پس از دیگری وارد استادیوم شدند. رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میكردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره كرد. استادیوم سراپا تشویق شد.

در طول مسابقه دوربین ها بارها نفراتی را نشان داد كه دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید كه آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری كنند جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترك میكنند. اما...

بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میكند كه خط پایان را ترك نكنند گزارش رسیده كه هنوز یك دونده دیگر باقی مانده. همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میكشند. دوربین های مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میكنند. از روی شماره پیراهن او اسم او را می یابند "جان استفن آكواری" است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، كه ظاهرا برایش مشكلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود. 20 كیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال این كه از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود. نفس نفس میزد احساس درد در چهره اش نمایان بود لنگ لنگان و آرام می آمد ولی دست بردار نبود. چند لحظه مكث كرد و دوباره راه افتاد. چند نفر دور او را می گیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش كنند ولی او با دست آنها را كنار می زند و به راه خود ادامه میدهد. داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترك كنند. خبرنگاران بخش های مختلف وارد استادیوم شده اند و جمعیت هم به جای اینكه كم شود زیادتر میشود! جان استفن با دست های گره كرده و دندان های به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حركت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند كیلومتری با خط پایان فاصله دارد آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟ خورشید در مكزیكوسیتی غروب میكند و هوا رو به تاریكی میرود.

بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شركت كننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیك میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق میكنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از كف زدن حركت میكند و تمام استادیوم را فرا میگیرد نمیدانید چه غوغایی برپا میشود.

40 یا 50 متر بیشتر تا خط پایان نمانده او نفس زنان می ایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلك هایش را فشار می دهد نفس میگیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حركت میكند. شدت كف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود خبرنگاران در خط پایان تجمع كرده اند وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت. نزدیك و نزدیكتر میشود و از خط پایان میگذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند نور پی در پی فلاش ها استادیوم را روشن كرده است انگار نه انگار كه دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش می اندازند او كه دیگر توان ایستادن ندارد، می افتد.

آن شب مكزیكوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حماسه جان، تا صبح نخوابید. جهانیان از او درس بزرگی آموختند و آن اصالت حركت، مستقل از نتیجه بود. او یك لحظه به این فكر نكرد كه نفر آخر است. به این فكر نكرد كه برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن میدان را خالی كند. او تصمیم گرفته بود كه این مسیر را طی كند، اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه كنند ارزشی كه احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت. فردای مسابقه مشخص شد كه جان ازهمان شروع مسابقه به زمین خورده و به شدت آسیب دیده است.

او در پاسخگویی به سوال خبرنگاری كه پرسیده بود، چرا با آن وضع و در حالی كه نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟ ابتدا فقط گفت: برای شما قابل درك نیست! و بعد در برابر اصرار خبرنگار ادامه داد:مردم كشورم مرا 5000 مایل تا مكزیكوسیتی نفرستاده اند كه فقط مسابقه را شروع كنم، مرا فرستاده اند كه آن را به پایان برسانم.

داستان "جان استفن آكواری" از آن پس در میان تمام ورزشكاران سینه به سینه نقل شد"حالا آیا یادتان هست كه نفر اول برنده مدال طلای همان مسابقه چه كسی بود؟ " یک اراده قوی بر همه چیز حتی بر زمان غالب می آید"

مهم نيست که پيروز مي‌شويم يا نه

مهم اين است که خدا با ماست