۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

جلسه غروب 25 بهمن در حضور علی خامنه ای

با حضور سران نظام و برخی فرماندهان، برای بررسی حوادث

گزارشی که می خوانید، مربوط به جلسه ایست که غروب 25 بهمن در حضور علی خامنه ای، با هدف بررسی تظاهرات این روز تشکیل شده است. این گزارش ساعت 4 و 50 دقیقه بعد از ظهر دیروز برای پیک نت ارسال شد و ما از ارسال کننده گزارش خواستیم تا ما را نسبت به صحت آن مطمئن سازد. پاسخ ارسال کننده گزارش این بود که تصمیمات و موضع گیری‌های روزهای آینده سران نظام و برخی اشارات در لابلای برخی سخنرانی‌ها، صحت این گزارش را تائید خواهد کرد. ما این گزارش را با همین مقدمه منتشر می کنیم.

در این جلسه علاوه بر روسای سه قوه، فرمانده سپاه، فرمانده بسیج و وزیر اطلاعات نیز حضور داشته اند و پیش از پایان جلسه، به خواست علی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی نیز راهی بیت رهبری شده و در این جلسه شرکت می کند و ارزیابی خود را از تظاهرات 25 بهمن ارائه میدهد که کاملا متفاوت با گزارش احمدی نژاد و نقدی فرمانده بسیج و مصلحی وزیر اطلاعات بوده است. فرمانده کل سپاه دراین جلسه موضع انتقادی نسبت به احمدی نژاد داشته است. در همین جلسه قرار می شود مجلس با پرهیز از تحریک مردم و هیجان سازی درباره رویدادهای 25 بهمن موضع گیری کند، که ظاهرا در جلسه روز گذشته مجلس امثال روح الله حسینیان و حسین فدائی و کوچک زاده رهبری را بدست گرفته و از این خط قرمز عبور می کنند. در پایان جلسه‌ای که در حضور علی خامنه ای تشکیل شده بود، پس از اعلام پایان جلسه، خامنه ای از رفسنجانی می خواهد که بماند!

شب گذشته وقتی آخرین گزارش‌های حركت اعتراضی مردم در شهرهای بزرگی چون تهران و مشهد و اصفهان و شیراز و رشت و كرمانشاه را برای خامنه ای می برند او دستور می دهد فوری جلسه ای با فرماندهان سپاه و بسیج، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، احمدی نژاد و لاریجانی ها (رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه ) در حضور خودش تشكیل شود .

خامنه ای در ابتدای جلسه تذكر می دهد تا همه آن چه را اتفاق افتاده است با صراحت و بدون پرده پوشی بیان كنند و محض خوش آمد او چیزی را درز نگیرند . به همین دلیل می‌گوید من تا حدودی خبر ها و شعارها را شنیده ام و از شعار بن علی و سید علی هم خبر دارم !

وزیر اطلاعات محض چاپلوسی می گوید حرف 4 تا بچه كه خودشان هم نمی‌دانند چه می‌گویند كه ارزش گفتن ندارد و به همین دلیل ما حتی در گزارش تقدیمی خود هم به آن اشاره نكرده‌ایم !

خامنه‌ای رو به نقدی كرده و می گوید : آقای نقدی شما حرف آقای مصلحی را قبول دارید ؟ واقعا شما برای 4 تا بچه این همه نیرو بسیج كرده بودید ؟!

نقدی می گوید : آقا! ما محض احتیاط در مسائل امنیتی همیشه سقف را می بینیم و بر اساس آن نیرو بسیج می كنیم!

در ادامه صحبت های نقدی، احمدی نژاد معترضانه می‌گوید چطور شما سقف را دیده بودید كه نتوانستید از شكل گیری هسته های اولیه تظاهرات جلوگیری كنید ؟

فرمانده سپاه كه سابقه درگیری و چالش او و احمدی نژاد را همه می دانند در پاسخ این حرف احمدی نژاد می گوید :

سپاه بیش ار حد لازم برای شما مایه گذاشته است و به نظر من  بیشتر از این، شكاف ایجاد شده در سپاه را بیشتر می كند !

احمدی نژاد در پاسخ فرمانده سپاه می گوید : ظاهرا شما را هم گروه رفسنجانی و لاریجانی ها تحت تاثیر القائات خود قرار داده اند ..

این سخنان در زمانی رد و بدل می شود كه خامنه ای مشغول خواندن گزارشی بوده كه وزیر اطلاعات برای او آورده است .

صادق لاریجانی در جواب احمدی نژاد می گوید :نمی دانم آقای احمدی نژاد چه اصراری دارند ما را جدا از خودشون همه جا جلوه بدهند !

علی لاریجانی در ادمه سخنان برادرش می گوید: ظاهر امر بر آقای احمدی نژاد مشتبه شده كه قدرتشان قائم به شخص و شخصیت خودشان و چند نفر اطرافشان است! ایشان باید بدانند اگر یك لحظه سایه آقا از سر ماها كم شود نه از تاك نشان ماند و نه از تاك نشان !

احمدی نژاد می گوید: مقصودتان از تاك نشان ! آقا هستند ؟

فرمانده سپاه حرف او را قطع كرده و می گوید : مقصودشان از تاك نشان همین چند تا آدمی هستند كه نسخه مكتب ایرانی برای شما می پیچند و خیال برشان داشته است كه بین مردم محبوب هستند .

هاشمی رفسنجانی كه تازه وارد جلسه شده است  (بنا به اظهار منبع موثق هاشمی رفسنجانی بنا به خواسته خامنه ای در دقایق پایانی به جلسه وارد می شود كه البته خیلی ها خصوصا احمدی نژاد خوششان نمی آید) رشته سخن را به دست گرفته و رو به خامنه ای می گوید :

ممكن است آقایان گزارش هایی از اتفاقات امروز به شما داده باشند. حال آن كه الان دیگر جای تعارف نیست !

خامنه ای می گوید : از قضا من در ابتدای جلسه این موضوع را كه آقایان با صراحت و شفاف گزارش بدهند متذكر شدم ...

وزیر اطلاعات كه عرصه را تنگ می بیند می گوید : ظاهرا آقای هاشمی می خواهند بگویند بیش از 3 میلیون در خیابان ها بوده اند ..

هاشمی رو به خامنه ای و بی اعتنا به وزیر اطلاعات می گوید :هر تعداد كه آقایان گزارش كرده اند را شما ضرب در 100 كنید. حتی تعداد بوق‌هایی كه امروز خود روها می زدند را! چون آن‌هایی كه امروز آمدند و تعدادشان هم دهها هزار نفر بود كسانی بودند كه پیه كتك خوردن و به زندان افتادن را، آن هم در حالی كه به عید نوروز نزدیك می شویم و حتی كشته شدن را به تنشان مالیده و علیرغم آن به خیابان ها آمده بودند .. ! پشت سر هر یك از این ها صدها نفر هستند كه مخالف جدی هستند و ما نباید چون به خیابان نیامدند آن‌ها را به حساب نیاوریم . آن ها دنبال یك روزنه كوچك هستند تا مخالفت خودشان را چندین و چند برابر ابراز كنند! در فضای رعب و وحشت ایجاد شده آن هایی كه به خیابان ها آمدند هر چند بر خلاف نظر بعضی از آقایان تعداشان هم كم نبود تنها گروهی كوچك از معترضان بودند و دهها هزار نفر را در بر می گرفتند. ما لااقل در چنین جلساتی نباید خودمان را گول بزنیم . ما زمانی خود را گول زده ایم كه واقعیات را از خودمان پنهان كنیم ! آن ها كه به خیابان‌ها آمدند امروز قید جان و سلامتی خودشان را زده بودند. آن هایی كه در چنین فضایی نیامدند را نمی شود نادیده گرفت. چون مخالفت تنها با به خیابان آمدن نیست. هزار جور دیگر هم می شود مخالفت كرد و نظام را از درون فروپاشید! نمونه‌اش اعتصاب خاموشی است كه الان در ادارات وجود دارد .. همه هستند اما همه كار نمی كنند! به همین دلیل است كه دولت خیلی راحت دستور تعطیلی ادارات را به هر بهانه كوچكی می دهد چون می بیند ادارات كارایی ندارند و اگر تعطیل باشد نفعش بیشتر است !

هاشمی ادامه می دهد : اما من علت همه این اعتراضات را نظام نمی دانم!  ای كاش دلیل اعتراضات مردم من بودم كه در آن صورت لحظه ای درنگ نمی كردم و خودم را قربانی نظام می كردم !

این حرف هاشمی كه مستقیما احمدی نژاد را هدف گرفته بود باعث شد احمدی نژاد رنگ به رنگ شود. احمدی نژاد وقتی می بیند خامنه ای در برابر این حرف هاشمی بر خلاف گذشته از او دفاع نمی‌كند به تندی به هاشمی می گوید: شما حاضر نیستید آقا زاده فراریتون را بر گردونید آن وقت دم از این می زنید كه حاضرید خودتون را قربانی نظام كنید ؟

هاشمی بی توجه به حرف احمدی نژاد رو به خامنه ای كرده و می گوید :

من آن چه شرط بلاغ می دانستم را گفتم! حال خود دانید..

جلسه كه حالت بسیار مایوسانه ای به خود گرفته بود با این قرار كه فردا در مجلس طیفی از نمایندگان مجلس به این اعتبار كه نماینده مردم هستند  حوادث پیش آمده را محکوم کنند پایان می یابد! همه می‌روند و خامنه ای از هاشمی می خواهد كه بماند.

 

منبع:

http://www.pyknet.net/1389/02bahman/27/page/31Gozaresh.php

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

فشار بین‌المللی و شکاف در سپاه پاسداران، ترمزی در برابر سرکوب

نقش حمایت فشارهای بین‌المللی و ریزش نیروهای سرکوبگر در کند کردن و آینده جنبش سبز چقدر تعیین کننده است؟ 

مهم‌ترین خبرهای ایران حول و حوش تهدیدهای خشن سران حکومت ایران نسبت رهبران جنبش سبز دور می‌زند. فردای تظاهرات ۲۵ بهمن سانه‌های دولتی ایران از فضای مجلس نوشته‌اند که نمایندگان مجلس شعار مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی  داده‌اند و خواهان اعدام موسوی و کروبی شده‌اند. علی لاریجانی، رئیس مجلس هم گفته که قرار است کمیته‌ای برای بررسی ماهیت گروهی افراد ضدانقلاب در کشور تشکیل شود.

 

تهدیدهای خشن نشانه ترس بی‌اندازه

به عقیده ناظران این تهدیدها نشانه ترس بی‌سابقه مسئولان است. حکومت ایران که در طول سال گذشته مدعی بود فتنه را خوابانده است، دیروز با فتنهای روبرو شد که بیدارتر از پیش بود.

فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی می‌گوید: سران حکومت ایران تمام تحلیل‌های داخلی و امنیتی را به این سمت سوق داده بودند که توانسته‌اند این جریان را کاملاً مهار کنند. ولی رویداد ۲۵ بهمن خواب آقایان را کاملاً آشفته کرده، طوری‌که فردای روز تجمعات، شاهد این هستیم که حتی در مجلس طرح می‌دهند که باید کمیته‌ای برای بررسی ماهیت این جریان تشکیل شود و فضاسازی شود به طرف دستگیری موسوی و کروبی، که من البته بعید می‌دانم. چون خودشان هم می‌دانند که پا گذاشتن به حریم رهبران جنبش سبز، تبعاتی دارد که فکر نمی‌کنم در این شرایط خواهانش باشند.

تظاهرات دیروز صریح‌تر و شدیدتر از همیشه رهبری جمهوری اسلامی را نشانه رفت. آزاده کیان، استاد جامعه شناسی در پاریس معتقد است حرکت دیروز نشان داد که مخالفان نه تنها خاموش نشد‌ه‌، بلکه در شعارها و خواست‌های خود به مراتب رادیکال‌تر شده‌‌اند: تظاهرکنندگان خواهان رفتن آقای خامنه‌ای رهبر بودند و این نشان می‌دهد که سران جمهوری اسلامی علی‌رغم سرکوب نتوانستند جنبش را به تحلیل ببرند.

فاطمه گوارایی می‌گوید مطالبات عامی که خرداد ۸۸ را آفرید، حالا به شدت هدفمند شده‌اند. در عین حال که آمدن مردم به خیابان‌ها نشان داد که راه‌حل سرکوب نیست و باید نسبت به آن پاسخی وجود داشته باشد. به نظر او نیروی سرکوب هم دیگر نمی‌تواند عامل اجرایی بی‌چون و چرا بماند: جنبش سبز به تنفس و حیات خودش در رگ و پی جامعه ادامه ‌داده است. نمونه‌اش را هم در اشکال مختلفی که در حیات یک جامعه وجود دارد، بروز و ظهورش را می‌توانستید ببینید. شاید یکی از جلوه‌های بزرگ آن ریزش و شکاف‌هایی‌ست که در درون خود حاکمیت به‌وجود آمده است.

 

ریزش در نیروهای سرکوب

مهران براتی، تحلیلگر مسایل سیاسی بر این باور است که شرط موفقیت جنبش‌ها در کشورهایی که دیکتاتوری یا دیکتاتوری‌های ایدئولوژیک در آن‌ها حاکم بوده‌اند، همراهی دستکم بخشی از نیروهای نظامی و ارتش با مردم است. او به رفتار ارتش مصر اشاره می‌کند و در مقایسه آن با نیروهای نظامی در ایران می‌گوید: بعد از انتخابات سال ۸۸، سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی سرکوبگر و خونریز جلوی مردم ایستاد. در مملکت ما هم اصولاً یکی از شرایط به موفقیت رسیدن این جنبش اجتماعی این است که ارتش یا نیروی سپاه تشخیص دهد که این سرکوب نتیجه ندارد.

صحنه‌ای از تظاهرات ۲۵ بهمنآزاده کیان از مقایسه مصر و ایران به این نتیجه می‌رسد که از هشتاد میلیون مصری تنها چند صد هزار نفر تظاهرات کردند، بنابراین مهم این نیست که در آینده چند نفر به خیابان‌ها بیایند: الان مسئله این است که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، یعنی پاسداران و ارتش و نیروهای پلیس، که به‌هرحال این‌ها سرکوبگران واقعی هستند، این نیروها کم کم به طرف مردم بیآیند. نارضایتی‌ها در ایران زیاد است و در اقشار مختلف هم وجود دارد. نارضایتی‌های اقتصادی و سیاسی بیشتر شده‌اند.  برای همین به نظر من اگر احتمال سرکوب کم شود، احتمال این هست که باز در ایران شاهد تظاهرات و مبارزات گسترده‌تری باشیم.

به باور فاطمه گوارایی این شکاف در میان سپاه پاسدان با حضور میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ آغاز شده است:  با سرکوب‌ها و جنایات و فجایعی که در زندان‌ها نسبت به زنان و مردان این سرزمین رفت، حجت بر آن‌ها تمام شده است. اتفاقاً یکی از دلایلی که امروزه می‌گویند رژیم دارد بیش از پیش بر بسیج تکیه می‌کند و بسیج را به حالت سازمان‌یافته درمی‌آورد، بروز شکاف‌های بسیاری است که در درون سپاه رخ داده است.

 

نگاه به منطقه و چشم‌انداز آینده؟

 فاطمه گوارایی می‌گوید: شباهت‌سازی دو جنبش در منطقه که به فاصله‌ی کمی ازهم صورت گرفت و نگاه به مصر و رفتار ارتش این کشور با معترضین یکی از دلایلی است که مردم این بار شاهد حضور کمرنگ‌تر نیروهای سپاهی در این مرحله در سطح خیابان‌ها بودند.

نکته‌ی دومی که او بسیار مهم می‌داند، فضای بین‌المللی جنبش مصر و تونس است و قیام مصر که مسائل منطقه را تحت پوشش تمامی رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها برده و مجامع بین‌المللی روی این مسئله حساس هستند. به طوری که بعد از سرکوب دیروز هم شاهد آن بودیم که از چندین مرکز جهانی این اقدام مورد تقبیح قرار گرفت.

آیا در روزهای آینده بازهم اعتراض‌ها به خیابان کشیده خواهد شد؟ به نظر فاطمه گوارایی به جای پاسخ به این سوال باید بر این نکته تاکید کرد که:

 بروز مجدد اعتراض‌های خیابانی یکی از اشکالی‌ست که جنبش می‌تواند در فواصل مختلف حرکت خودش از آن استفاده کند.  حرکت ۲۵ بهمن فقط برای این بود که یک‌بار دیگر به آن دسته از کسانی که فکر می‌کردند جنبش سبز پایان یافته، رمق ندارد، دچار انفعال و سرخوردگی شده و همین طور به حاکمیت نشان داده شود که نه، این جنبش نه تنها زنده است که حتی بیش از گذشته نسبت به عملکرد و ادامه‌ی کار خودش اعتقاد و امید دارد.

و آزاده کیان بر غرور ملی مردم انگشت می‌گذارد:طبقه‌ی متوسطی که خواهان غرور ملی‌ست، تحمل نمی‌کند که ایران این قدر عقب‌رفت نسبت به تمام کشورهای منطقه خاورمیانه داشته باشد و این غرور ملی ایرانی‌ها و به‌خصوص جوانان و به‌خصوص طبقه‌ی متوسط شهری باعث خواهد شد که این‌ها بیش از پیش حضور در صحنه داشته باشند.

 منبع:

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6439536,00.html

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

تقديم به آن زناني كه حرفشان را و دردشان را هيچ وقت، هيچ كس، هيچ جا نشنيد و نفهميد

بابا فقط آب داد و نان داد، مامان عشق داد

بابا گول شیطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد. پر شد،

خالی شد خالی نشد.خط خورد. زن ها خط خوردند، مادر ها خط خوردند

دخترها زن شدند، زن ها مادر شدند و خط خوردند

و بابا چون حق دارد، آب می دهد. نان می دهد.

مامان، زوجه

مامان، ضعیفه

مامان، عفیفه

مامان غذا پخت، بابا غذا خورد. مامان لباس را اتو کرد، بابا لباس را پوشید و رفت بیرون ...

مامان ظرف شست، بابا روزنامه خواند.

بابا روزنامه خواند و اخبار دنیا را فهمید ولی نفهمید مامان غم دارد

بابا اخم کرد. بابا فحش داد.آخر بابا ناموس دارد .پشت سر ناموسش حرف بود

مامان، کار

مامان، پیکار

مامان، تکرار.

مامان، بیدار.

مامان، دار،

سنگ مامان،شهلا.مامان، دلارام. مامان،افسانه،لیلا

بابا نان می دهد و فوتبال خیلی دوست دارد

بابا رونالدو را از مامان بیشتر دوست دارد

بابا می خوابد، مامان می خوابد. مامان می زاید. مامان با درد می زاید.

مامان شیر می دهد، بزرگ می کند، حقیر می شود، پیر می شود

بابا زن گرفت. صیغه بابا برای مامان طلا گرفت.

مامان بغض کرد مامان رفت.

صیغه یعنی رفتم، رفتی، رفت ...

مامان برگشت کسی با بابا کار ندارد. بابا حق دارد.

حتی اگر شب ها هم نیاید ولی مامان باید با آبرو باشد

آبرو یعنی مامان ساکت باشد. من ساکت باشم. زن ساکت باشد

و مرد آب بدهد، نان بدهد

بابا "پرسپولیس" را دوست دارد بابا "آنجلینا جولی" را دوست دارد

مامان، کار

مامان، پیکار

مامان، سرشار از پیکار

مامان، زندان، بیمار، تب دار

بابا خانه دارد، ماشین دارد، ارث دارد، غرور دارد ، زور دارد

مامان روسری دارد ولی دیگر هیچ چیز ندارد.

مامان فقط حق مهریه دارد، حق نفقه دارد، حق آزادی دارد.

پس باید ساکت بماند حتی اگر مهریه ،نفقه و آزادی ندارد.

بابا کله پاچه را از زن های زیر پل هم بیشتر دوست دارد

مامان خدا را دوست دارد ولی نمی دانم آیا خدا هم او را دوست دارد؟

پس چرا مامان تب دارد؟!

بابا نمی بیند نمی بیند که مامان غم دارد، درد دارد

باباهای اینجا هیچ وقت نمی بینند

بابا فقط آب می دهد، نان می دهد و می رود

و ما هر روز، بایدخدا را شکر کنیم...

روزی هزار بار